In عَطش

گاهی اُوقات هَم هست که ، گوشه ای از خانه ات گیر می کُنی . . . !

In عَطش

گاهی اُوقات هَم هست که ، گوشه ای از خانه ات گیر می کُنی . . . !

از حاج خانم خوشم نمیاد

سه شنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۵۱ ب.ظ
مَن بودَم و خواهر و همسر محترم ـِش
مسیر داخل شهر تهران بود
سواری گرفتیم
نشستیم پشت ماشین
گوش ـت روز بد نشنود
صدایی می آمد که حرمتش دوگانه بود
یک حالت رقصیدندنی
دوم خواننده خانم تشریف داشتن
بین سماع و استماع گیر کردیم
لامصب از بس زیبا می خواند
من به خواهر و خواهر به همسر و داماد به من نگاه می کرد
من منتظر داماد و داماد منتظر بنده برای تذکر
تعارف زد
دل رو زدم به دریا گفتم :
جناب ببخشید
حاج خانم خوشمون نمیاد
یکی دارید که حاج آقا بخوونه
راننده آذری زبان که هویت مارا از یقه هامان تشخیص داده بود
دوزاریش افتاد
و با خنده سکوت را بر اتاق ماشین حکمفرما کرد ... !
به همین سادگی

نظرات  (۱)

  • علی نیک فرجام
  • سلام
    به همین سادگی
    چه مردمان خوبی
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی