In عَطش

گاهی اُوقات هَم هست که ، گوشه ای از خانه ات گیر می کُنی . . . !

In عَطش

گاهی اُوقات هَم هست که ، گوشه ای از خانه ات گیر می کُنی . . . !

بغض نوشته ، نه دلنوشته

پنجشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۲۶ ق.ظ


سـاعَت دو بامـداد است،

و فَـردا مُـوعد آخـر؛

چَـندین بـار جــاده بِنویـسم یـا نَـنویسمِ بـرایِ تـو را

رَفتـم و آمـدم؛

و هَـر بـار بـه دلیـل واحـد مُنـصرف شـدم!

بُــغض!

ولی سـرانـجام ایـن قلـم حَرّاف لَـب به سـخن گشـود . . .

اصلا بـَرای تـو دستـم بـه قَـلم نـمی رود تا نوشتـه ای بـشود از جـنس دِل؛

آخـَر هـمیشه یِ زَمـان بـُغض ثـمره ی انـدیشیدن بـه تـوست،

هـمان کـه بَـر دَستـان لَـرزه مـی افـــکند،

و نِـگـارش را دُشـوار،

دَریـای عظِمت ـَت بِمــاند . . .

چرا کـه کتاب فَضـل تو را آب بـَحر کـافی نیست

تـــا سـر انــــگشت تـَر کـنـم  و صَفـحه بـشمارم

امّـا اُقـیانوس غـربتت را چـه کُنـم؟!

کـه هَـر کـه بـه آن رسـد را،

در خـود غـرق و محو کند!

مـظـلـومـیت دیروز و فردایِ امـروز * هم بـماند. . .

کـه مـَثلا دسـتانت را

مـُقابـل دیـده گـان مـادَرم

بـَسـتند،

یـا ایـنکه جـواب سـلامت هــَم،

مُبـــاح دانستند!

تـُو را بـی نـماز خـوانـدنـد و لَعـن تـو را واجـب!

دیـگر بمـاند کـَربلا،

کـه دُشـمن بـا کـینه ای شـترگانه،

بـه جـامانده از تــو،

مـی زد و می کشـت!

ایـن هـا بمـاند. . .

مـَن مـانـده ام

کـه مَـگر درک روز و روشــنایی اش ،  چینــش صغـری کـبری مـی خواهد؟!

بـَرای اینـکه بـفهمی روز بـودن را،

کـافیســت رو بـه آسمـان کنـی.

و تُـو روزی . . .

و بــَـرای فـهم تمــام غُربت تو ،

همیـــن بـس که،

چـه بسیـارنـد انسـان هـای سـَر بـه زیـر؛

سـر بـه زیـری بـا صـدای بخ بخ یا علی!

اصـــلا تـو بـگو!

جانِ تینار

ایـن بغـض نـدارد . . . !؟

اصـلا جنـس نـوشته هـایی کـه بـرای تـو قـلم مـی خـورند بـغضی ـست ؛ نـه دلــی *

بـغض نـوشته ،  نـه دلــنوشتـه . . . !

 



* عید غدیر

نظرات  (۲)

سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/node/17485
ما را از بروزرسانی خود آگاه
و با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
http://ammarname.ir -- info@ammarname.ir
یا علی

سلام مسافر
می خواهم ،بدون مقدمه برایت بنویسم ،چون تمام مقدماتی که قرار بود برای حرف هایم بگویم آنقدر با خود زمزمه کردم که لُوس شد الان دلم می خواهد فقط از اصل بنویسد.
اینروزها بهانه دارم، نمیدانم که چرا در اوج، اینچنین دوراهه مانده ام .دلم دیگر با من حرف نمی زند! من! معصومه....  .
ختم کلام : راضی ام به رضای او...


پاسخ:

سلام مسافرة

. . . . . . . . .


وطن من خیلی کوچک است

 

گاهی اوقات نهال بغض در دلت را ، غربت است که می پروراند؛

آری

غلیظ ترین غربت ها را در پیاده روهای شوارع شهری می کشی که از خاک آنَش رُستی ،

و خلائِقَش تُو را مَنصوب بدانَش می دانَنَد

حَتّی اَگر هَمه عابرین آن برادر و خواهر تو باشند

حتی اگر همه ی اقربائت در آنَش مشغول به زیستن باشند

و حَتّی اگر هَمه ی مرکب های آهنین با دیدن تو دست به بوغ شوند

باز هم می کشی بار غربت را

این اِنتهایِ قِصِّه نیست

وَقتی فَرزَند دَریا باشی

گاهی وَقت ها هَم هَوای مادَر می کُنی

دِلَت تَنگ آغوشَش می شَوَد

بِه دیدَن مادَر می رَوی

اَمّا

اَمواجی را می بینی که از دور دَست  همچون اَسب چَموش دَوان دَوان تو را هَدف گِرِفته اَند 

کِه بُرو عَقب و تُو را یَتیم مادَر می کنند . . .

در این شهر که تنهایی از دَر و دیوار بَر تُو می بارَد

دُز غربت بسیار بالاست

این است حکایت تینار در این شهر

 

براستی چرا

چرا غربت

چرا غربت در عین قربت

ای دوست . . .

برای چِشِش غُربت

نیاز نیست بار ببندی برای سفر ، و آنجا که از آنَش نیستی فرود آیی

یا اینکه در میان مردمانی زندگی کنی که رنگ پوستشان با تو همگن نیست این هم نیاز نیست

یا اینکه زبان مردمان آنجا را ملتفت نباشی

هیچ کدام نیاز نیست

تو اصلا جایی نرو همان جا که هستی بست بنشین

برای اینکه غربت را به حضورت ببینی ،کافیست اطرافیانت با تو زاویه داشته باشند

در اهداف

آرزو ها

افق های زندگی

معشوق ها

اینکه هم زبان باشید نه هم کلام

اینکه منتهای ظرف اشتراک شما را آدمیت پر کند

آنگاه می فهمی من چه می کشم

تینار اینگونه درد غربت می کشد

 

نگاه کن

اهل لغت در تعیین و تشخیص مصداق وطن در هیاهو و رفت و آمدند

که آنجا کجاست که اگر باشی یا نباشی دردی مبتلا می شوی بی درمان ، به نام بغض غربت

من هم نمی دانم آنجا کجاست

اما فقط این را می دانم که

وطن من خیلی کوچک است

وطن من به وسعت انما المومنون اخوه می باشد

نمی دانم همشهری هستی یا نه؟!

هر جا هستی یادت بخیر



*با عجله نوشتم 

عذر بنده را پذیرش کنید اگر اشنتباهی صورت گرفت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی