- ۲۶ اسفند ۹۲ ، ۰۲:۳۰
- ۲ نظر
...
دَر مِیان بِیابان قَرارـَش دَادند،
حَیاط ـَش را وَسیع ساختَند،
هَوایـَش را سَرد و
سکوت ـَش را مضاعف کردند ؛
تا هَر کَس کِه بِدان جا وارِد شُد،بیش از پیش احساس یَتیمی کُـند!
غُربَت واقعی را بِچشَد و از غیر ، منقطع ...
وَ دَر نَهایَت نِظاره گرِ تَرکِشِ بُغضَ ـَش باشَـد ... !
هان!
جَمکران را می گـویَم ؛
آه!
زمین های اطرافش چه احساس سبکی دارند ... !