In عَطش

گاهی اُوقات هَم هست که ، گوشه ای از خانه ات گیر می کُنی . . . !

In عَطش

گاهی اُوقات هَم هست که ، گوشه ای از خانه ات گیر می کُنی . . . !

زنگ انشاء 3 - بیا!

دوشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۴ ب.ظ

بارها شد از خانه زدم بیرون ، موبایلم فراموش می شد بر می گشتم ، برمی داشتمش ...
ای کاش همین قدرک هم ...

بارها شد وقتی قرار مهمانی بود ، از روز قبل به آب و تاب می افتادم
ای کاش همین قدرک هم ...
بارها شد برای دیدن مسابقه فوتبال از ساعت ها قبل پای تلویزیون به انتظار می نشستم
ای کاش همین قدرک هم ...
بارها شد برای دیر برگشتن برادرم به خانه اذیت می شدم
ای کاش همین قدرک هم ...
بارها شد وقتی نت خانه ام قطع می شد ، انگار کسی جلوی نفسم را گرفته بود
ای کاش همین قدرک هم ...
بارها شد برای گرفتن شندرغاز یارانه ، پاشنه ی عابر بانک ها از من در امان نبودند
ای کاش همین قدرک هم ...
بارها شد به خاطر ندیدن " ستایش ها " شبم بر من زهر مار می شد
ای کاش همین قدرک هم ...
بارها شد هفته ها منتظر بودیم کی جمعه می شود ، تا مختار دوباره بیاید
ای کاش همین قدرک هم ...
بار ها شد منتظر ماندیم تا سری های جدید دکتر سلام بیاید و اگر نمی امد ...
ای کاش همین قدرک هم ...
بارها شد جمعه ها را به انتظار نشستیم ، برای خواب های تا دم ظهر ـش ...
ای کاش همین قدرک هم ...
بارها شد که از زبانم این در آمد « انتظار پدر آدم رو در میاره »
ولی انتظار برای شما چنین کاری برایم نمی کند ...
بارها بار ، بارها شـد ...
ای کاش به همین قدرک هم به تو محتاج بودیم ... که اگر بودیم دنیا جهان آباد می شد ...
آقا من که با شما تعارف ندارم که ؟! دارم؟!
ما یاران نانی تو هستیم ، تا زمانی که این شکم پر باشد هستیم ، همین که خالی شد ، واویلا
یاران نانی می خواهی؟!
با خودم فکر می کنم اگر بیایی نان ما آجر می شود ، باید کارم را رها کنم ، باید آن درسم در فلان دانشگاه را رها کنم ، باید از آن خانه مجلل دل بکنم ، باید هر چه کاشتم را رها کنم ، ...
خب مگر سرم درد می کند بگویم : " اللهم عجل لولیک الفرج "
آقا جمعه تنها روز خوش هفته ماست ...
ما با نام شما زندگی می کنیم ، نه به کام شما ، ما با نمک شما زنده ایم ولی نمک دان ها ...
اگر خروس خانه مان گم شود ، بیشتر به جزع و ... بماند آقا بماند ... حکایت ما حکایت گاویست که از قضا پیشانی ـش مهر سفیدی خورده ـست .
سهم ما از انتظار برای شما همین انتظار برای نیمه شعبان است ، عده ای برای آزادی های غیر یواشکی ، عده ای برای خوش گذرانی ، عده ای برای ابراز مثلا تَوَلّی ... مَرحبا به این هَمه صبر ! مرحبا !
کاری کن ! کاری کن نه سیخ بسوزد ، نه کباب !
به خاطر من نه ! به خاطر همسایه بغلی مان بیا ... او که تمام زندگی ـش رنگ و بوی تو دارد !
به خاطر من نه ! به خاطر خوبان عالم بیا ! که دیدن شان داغ بی انتظاری را بر دل می نشاند !
به خاطر من نه ! به خاطر کربلا و کاظمین و نجف و سامراء بیا !
از من نپرس چرا؟! تو را به خاطر ناله پشت در نیم سوخته بیا !
بیا ! بیا! بیا! )":


  • Ba_safa

نظرات  (۱)

التماس دعا

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی