In عَطش

گاهی اُوقات هَم هست که ، گوشه ای از خانه ات گیر می کُنی . . . !

In عَطش

گاهی اُوقات هَم هست که ، گوشه ای از خانه ات گیر می کُنی . . . !

زنگ انشاء 1 - تعمیم قانون نیوتون

دوشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۰۶ ب.ظ

وووو وووو وووو ... پشت هم صدای ویبره گوشی ـش کِ رویِ میز بود شنیده می شُد و امان نمی داد ریجکت ـش می کرد ، مثل اینکه دیشب خانوم ـش ... ، یَقه پیراهن ـش زیر کتش گیر کرده بود ... آستین ـش از زیر کت زده بود بیرون ؛ مثل هر روز صورتش نورانی «بی ریش» نبود ... بدون کیف اومده بود ، کفشاش هم مثل همیشه برق نمی زد ، فکر کنم کلاس تخلیه اعصاب و روان بود ...



گفت : میخوام قبل درس ، سوال کنم ، منُ بگو ، ییهو تو دلم خالی شد ، مَنم بَد شانس ... اونَم فیزیک عوق ... s3.gif
گفت :آهای شما!
دستش سمت ما کشیده شد ، منم از ترس بدنم سردی کرد ، پاشُدم ...
گفت : احمدی تو نه! بغل دستیت ، تورجی تو پاشو...
تا گفت تورجی ، گوشیش دوباره زنگ خورد ، طبق معمول ریجکتش کرد " تو همین لحظه ی نیشخند نرم زدم و گفتم آخیش که فقط خود تورجی متوجه شد "
استاد گفت : قانون اول نیوتون رو برام بازش کن و شرح بده ؟!
تورجی هم که همیشه موفع جواب از استرس به تِ تِ پِ تِ می اقتاد مثل بلبل جواب داد ... ! s23.gif
استاد گفت : آفرین ... تورجی تا خواست بشینه گفت تو بگو سوال بعدی رو از کی بپرسم؟!
مدیونید اگه فکر کنید نفر بعدی من نبودم s23.gif تو دلم گفتم : کوه ب کوه نمیرسه آدم ب آدم صد در صد ... s23.gif
تورجی گفت : از همین احمدی قالتاق بپرسید استاد ...
استاد گفت : احمدی پاشو قانون سوم نیوتون رو واسه بچه ها توضیح بده ... بدون کم و کاست ...
همین لحظه بود برای بار چندم گوشیش رفت رو ویبره ...
من خواستم رد گم کنم ، و بحث رو عوض کنم ؛ گفتم استاد تلفن تون رو ج بدید شاید کار ضروری دارند ؟!163.gif
گفت : تو غصه منو نخور جوابت رو بده ...
من هم با مِنُ مِن شروع کردم،دست و پا شکسته ج دادم و بعد زدم جاده خاکی گفتم استاد ب نظرم این قانون سوم نیتون علاوه بر عالم ماده در عالم زنگی اجتماعی و فردی هم قابل تعمیم هست ... !
استاد گفت : عجب! چطور؟!
گفتم:ببینید ، مثلا اگر زن زنگ بزنه به شوهرش و باهاش کار داشته باشه و مرد پشت هم رد تماس بزنه ، رد تماس میشه عمل ، در قانون نیوتون ،
استاد گفت : عجب ! خب عکس العملش کو ؟!
گفتم : بله استاد ، مرد هم باید در جهت مخالف منتظر عکس العمل از طرف زن باشه ...
استاد دست و پاچه شد و تو همین لحظه دوباره گوشی زنگ خورد ، بازم ریجکتش کرد و گفت : این بچه های دانشگاه آزاد آخر ترم ول کن نیستن ، زنگ میزنن واسه تحویل دادن پایان نامه ... نمیگن من کلاس دارم یا ندارم ... اه اه اه ...
خب احمدی دیگه از این نظریه ها از خودت تراوش نکن ...
حرفای استاد تموم نشد که آقا رمضانی معاون مدرسه در زد اومد تو کلاس و ...
گفت : آقای نوروزی خانمتون زنگ زدن « بچه ها زدن زیر خنده و ... 105.gif » گفتن کار ضروری دارند باهاتون،یا زود برید جواب شون رو بدید یا ... !
استاد گفت : یا چی ؟!
معاون گفت : راستش منم ب خانوم تون گفتم : یا چی ... ؟! ایشون گفتن خودشون می دونن منظورم چیه ... ! 105.gif
تو همین حین بود درجا بلند شدم گفتم : استاد این یا چی ... ؟! همون عکس العمل در جهت مخالف قانون نیوتون عست که هشدار دادم منتظرش باشید s29.gif
آقا ملت کلا رفتن فضا s29.gif

  • Ba_safa

نظرات  (۲)

سلام
فقط خدا می دونه من چقدر خندیدم!!!!
تا مرز اشک !
پاسخ:
سلام

واقعا یعنی اینقدر خنده دار بود!؟
به خودم امیدوار شدم
خخخخ
خیلی جالب بود
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی